سلامممم هزار تکه هم شوی باز هم معلقی بین خیال و واقعیت... به گمانم تکه های بیشتر و بیشتری نصیب واقعیت می شود و اینگونه است که قلب خیال به درد می آید به درد....
سلام آقا من مخلصم عرض کنم خدمت شما که دیگه هیچ وقت نمینویسم بسیار بسیار ممنون بابت پیشنهادتون سلام به دوستان، علی الخصوص خانم گارسیا برسونید موفق باشید
:(
عجب پستی بود! :|
بله...انگار
قردش من که بوو اجخ وجخ اهسیدن هش بی زات باشتاپادیم!!
چوخ غوصه یمه ایه سوسه تازاشتان قیدر...
نبودن یه چیزه و زیر خروارها خاک بودن چیز دیگه ایه
هه
جالب بود.
درد درده دیگه راست گفتی
"وارونه یا از زاویه ای دیگر دیدن حقیقت میشود تعریف خیال"...
تعریف غریب اما کاملی بود...از خیال...
و چقدر بد که واقعیت همیشه حقیقت رو از زاویه ای دیگه میبینه...زاویه ای جز زاویه خیال...
علیرضا در این نزدیکی بودی و دور از ما؟!
عجیب!!!!
سلامممم
هزار تکه هم شوی باز هم معلقی بین خیال و واقعیت...
به گمانم تکه های بیشتر و بیشتری نصیب واقعیت می شود و اینگونه است که قلب خیال به درد می آید به درد....
چقد سخت!نمی دوونم چرا سخت!!!!!!
درد از هر طرف درده
نکبت... زجر داره
علی خان کجایی اونوقت پسر؟
راست گفتی که بعضی چیزها وارونه و خیال و زاویه بر نمیدارد مثل درد
وقتی تمام احساس دلتنگیت را
با یک "به من چه" پاسخ میگیری ...
"به کسی چه"
که چقدر تنهائی . . .
خیلی قشنگ بود!
سلام
آقا من مخلصم
عرض کنم خدمت شما که دیگه هیچ وقت نمینویسم
بسیار بسیار ممنون بابت پیشنهادتون
سلام به دوستان، علی الخصوص خانم گارسیا برسونید
موفق باشید
همین.
آره! حتی وارونه!